Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (1549 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assignment
U
معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments
U
معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments
U
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment
U
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
parameter
U
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters
U
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
variable parameter
U
پارامتر متغییر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
overhead
U
مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
wake up
U
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
dower
U
درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
set
U
مقدار دادن به یک بیت
setting up
U
مقدار دادن به یک بیت
sets
U
مقدار دادن به یک بیت
initialize
U
مقدار اولیه دادن
biases
U
ولتاژ معین قرار دادن
bias
U
ولتاژ معین قرار دادن
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
ranged
U
قرار دادن متن در یک ترتیب معین
ranges
U
قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range
U
قرار دادن متن در یک ترتیب معین
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
capacities
U
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacity
U
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
faceted code
U
یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
coordinate
U
روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
duble option
U
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
give or take
<idiom>
U
از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
to impose a curfew
U
خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
masses
U
مقدار حجم توده کردن قوا
massing
U
مقدار حجم توده کردن قوا
mass
U
مقدار حجم توده کردن قوا
set up
U
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
bitmap
U
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
renumber
U
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
segment
U
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
segments
U
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
ascends
U
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended
U
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend
U
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
allots
U
معین کردن سهم دادن
allot
U
معین کردن سهم دادن
allotting
U
معین کردن سهم دادن
allotted
U
معین کردن سهم دادن
dealt
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
single valued
U
تک مقدار
spattering
U
مقدار کم
deals
U
مقدار
value
U
مقدار
penny worth
U
مقدار کم
mouthful
U
مقدار
mouthfuls
U
مقدار
supping
U
مقدار
scantling
U
مقدار
what
U
چه مقدار
sups
U
مقدار
supped
U
مقدار
spatters
U
مقدار کم
truth table
U
دو مقدار
sup
U
مقدار
summa
U
مقدار
outturn
U
مقدار
deal
U
مقدار
volume discount
U
مقدار
volume
U
مقدار
batch
U
مقدار
smidgin
U
مقدار کم
batches
U
مقدار
smidgen
U
مقدار کم
sizes
U
مقدار
percentage
U
مقدار
t value
U
مقدار تی
amounted
U
مقدار
amount
U
مقدار
royalty tonnage
U
مقدار
values
U
مقدار
amounting
U
مقدار
amounts
U
مقدار
sum
U
مقدار
total
U
مقدار
valuing
U
مقدار
percentages
U
مقدار
iso quant
U
مقدار
volumes
U
مقدار
spattered
U
مقدار کم
quantity
U
مقدار
measurment
U
مقدار
extent
U
حد مقدار
soupcon
U
مقدار کم
quantum
U
مقدار
size
U
مقدار
sprinkling
U
مقدار کم
spatter
U
مقدار کم
magnitude
U
مقدار
quantities
U
مقدار
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
uses
U
مقدار مفید
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
characteristic root
U
ویژه مقدار
quantity of labor
U
مقدار کار
sign magnitude
U
علامت و مقدار
quantity of leisure
U
مقدار فراغت
quantity of money
U
مقدار پول
quantity of supply
U
مقدار عرضه
quantity of capital
U
مقدار سرمایه
quantity discount
U
مقدار تخفیف
characteristic root
U
مشخصه مقدار
valuing
U
قدر مقدار
medium
U
مقدار متوسط
resistance
U
مقدار مقاومت
auxiliary value
U
مقدار کومکی
slightest
U
مقدار ناچیز
maximum value
U
مقدار حداکثر
sign and magnitude
U
علامت و مقدار
instantaneous value
U
مقدار لحظهای
mean value
U
مقدار متوسط
mean value
U
مقدار میانگین
average value
U
مقدار متوسط
mileage
U
مقدار کارکردموتور
eyeful
U
مقدار زیاد
jillion
U
مقدار زیاد
meanest
U
مقدار میانگین
trace element
U
عنصر کم مقدار
infinity
U
مقدار نامحدود
slighted
U
مقدار ناچیز
mileage
U
مقدار کیلومتر
slather
U
مقدار زیاد
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
optimum
U
مقدار مطلوب
characteristic number
U
مشخصه مقدار
shear value
U
مقدار برش
quantum of action
U
مقدار اثر
parameters
U
مقدار ثابت
on a grand scale
<adv.>
U
به مقدار زیاد
snatch
U
گرفتن مقدار کم
amounted
U
مقدار میزان
equally
<adv.>
U
همان مقدار
just as well
<adv.>
U
همان مقدار
sales
{pl}
U
مقدار فروش
turn-over
U
مقدار فروش
turnover
U
مقدار فروش
volume of sales
U
مقدار فروش
proper value
U
مشخصه مقدار
averaging
U
مقدار متوسط
averages
U
مقدار متوسط
amounting
U
مقدار میزان
amounts
U
مقدار میزان
amount
U
مقدار میزان
lot
U
مقدار یا تعدادزیاد
constant
U
مقدار ثابت
averaged
U
مقدار متوسط
values
U
قدر مقدار
debit balance
U
مقدار بدهکاری
expected value
U
مقدار نظری
constants
U
مقدار ثابت
snatching
U
گرفتن مقدار کم
parameter
U
مقدار ثابت
mediums
U
مقدار متوسط
snatches
U
گرفتن مقدار کم
average
U
مقدار متوسط
drib
U
مقدار کمی
calorific power
U
مقدار حرارتی
maximum ratings
U
مقدار حداکثر
slighter
U
مقدار ناچیز
voltaism
U
مقدار ولتاژبرق
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
دقیق ترین معادل business در فارسی چه است؟
1
olivine
1
if there's any justice
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
2
دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2
دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1
Arousing
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com